جهان گردد به کام کاسه لیسان⁉️


✍خداداد ابراهیمی

سکانس اول:
?”همیشه منتظر بود تا پادشاهی بزرگ بر غلامی خشم بگیرد و به او آسیب برساند و از کار بر کنار کند. این مرد( بوسهل) از گوشه ای وسط می پرید و دنبال فرصتی می گشت و سخن چینی می کرد و رنجی بزرگ به آن غلام می رساند.”
این پاراگراف، مفهوم بُرشی از داستان ” حسنک وزیر” اثر جاودانه‌ی ابوالفضل بیهقی‌ست.شخصیت منفی داستان ” بوسهل سوزنی‌”ست که با سخن چینی، چاپلوسی و زعارت طبع خود، دشمنی، برادرکشی وسقوط حکومتی را بنیاد نهاد. و”حسنک” های زیادی را به بالای دار کشید.

سکانس دوم:
? “تغاری بشکند ماستی بریزد
جهان گردد به کام کاسه لیسان”
برای یافتن مصداق ضرب المثل بالا،جای دوری نروید! مصداق ها درهمین نزدیکی ها هستند.مصداق ها، برخی آدم های هزار چهره‌ی اطراف ماهستند.مداهنه، فرصت طلبی،کارچاق کنی، نَمامی و سالوسی، هنر سخیف و سیاه آن هاست،همواره هم از “توبره”می خورند وهم از”آخور”،رفیق دزد و شریک قافله‌اند،هرگز ثابت قدم نبوده‌اند، وقتش که برسد خائن ها و آدم فروش های قهاری ازآب در می آیند، آنوقت رئیس و مرئوس را با یک قیمت می فروشند، به همین دلیل است که سرویس های جاسوسی، وطن فروشان را ازمیان همین قماش انتخاب می کنند.
ردپایشان همه جاهست در دفتر کارمسئولان اما بیشتر سروکله‌شان پیدا می شود. چرا که مسئولان وارباب قدرت، تنها مشتری پروپاقرص این جماعت‌ حقیر‌ند. مردم اما، از این جماعت چرب زبانِ هزار دَستان، به شدت بیزارند! آنان تصور می کنند که برنده‌ی میدانند، درحالی که سخن چینانی زیانکار بیش نیستند.بی گمان پشت پرده‌ی هر سالوسی،صله‌ی چرب وشیرینی درکار‌ست. بگذارید چرب وشیرین دنیا،سهم‌ سمی‌ مُهلِک‌شان باشد.

سکانس سوم:
?در روزگار ما که مدت هاست تغارها شکسته و ماست ها ریخته،ظاهرا روزگار به کام برخی بوسهل ها و کاسه لیسان، خوش نشسته.” آنان عِرض و عزت خود را با مدح صاحبان قدرت، به ثَمن بَخس به حراج گذاشته‌اند.حروف را حیف ومیل و کلمات را شاباش ناشایستگان می کنند.با اندکی غور دراین مقوله پی می بریم که درواقع ستایش شوندگان و اصحاب قدرت، زمینه‌ی این رذیله‌ی اخلاقی را فراهم کرده‌اند.درحالی که آنان باید هرروز برچشم مداحان،خاک بپاشند آنگونه که پیامبر(ص) فرموده‌ست:
” احْثُوا فِی وُجُوهِ الْمَدَّاحِینَ التُّرَاب ؛
به صورت چاپلوسان خاک بپاشید”
بی شک دَر همیشه بر روی این پاشنه نمی چرخد و جهان به کام بوسهل ها و کاسه لیسان نمی گردد.چرا که “چاپلوسی” وفرصت طلبی فقط راهی میان بُر و بی هزینه برای کسب منزلت “دروغین” اجتماعی‌ست که عزت نفس فرد را از او می گیرد و شخص ستایش شونده را نیز به غرور و تکبر واهی گرفتار می سازد.”
برای مقابله با رذیله‌ی نکوهیده‌ی چاپلوسی چاره‌ای نیست جز خاموشی! خاموشی “وبی اعتنایی،یکی از بهترین روش های مقابله با رفتارهای تملق آمیز،چاپلوسان است
درخاتمه یادمان باشد که واژگان دُرافشان زبان فارسی را هرگز نباید درمدح جاه طلبان و اربابان قدرت به کارگیریم آن سان که ناصرخسروقبادیانی بی پروا گفته‌ست:

من آنم که در پای خوکان نریزم
مَر این قیمتی دُر لفظ دَری را

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا