هیولای میانبر به ناکجاآباد
وقتی از دنیای حقیقی فاصله میگیریم، میبینیم که موضوع درک حس جاماندگی و فردگرایی در فضای مجازی بیشتر به عینیت تبدیل میشود. وفور بلاگرهای مختلف در هر حوزهای و تبلیغات بسیار سنگین سایتهای شرطبندی در سالهای اخیر دو نمونه عینی از روشهای کاذب ثروتاندوزی بدون تخصص و بدون درک پارامتر «صبر» است.
به گزارش پایگاه خبری آموزشگاه رسانه، روزنامه «جام جم» درباره ریشههای گرایش جامعه به جذب ثروت در کوتاهمدت نوشت: «جامعه ایران از یک طرف به دلیل ویژگیهای جوامع تودهای و از سوی دیگر به دلیل وجود روابط و مناسبات اجتماعی یکسویه، فاقد گروههای اجتماعی ساختارمند است بنابراین طبقات اجتماعی نیز بهصورت پدیدهای متناقضنما درمیآید. نتیجه سخن آن که در جامعه ما قشربندی اجتماعی به دلیل موانع و تحولات اجتماعی نامتوازن، روند پایدار و ساختارمند ندارد به این معنی که مثلا ما شاهد دهکهایی پاییندستی هستیم که اساسا نیازهای آنان با اقشار متوسط برابری میکند اما از منظر اقتصادی در وضعیت پاییندستی قرار دارند. پیامد چنین روندی این است که مرزهای طبقاتی مشخص و شفاف نداریم.
وجود خودخواهی در ذات بشر (بهعنوان یک اپیدمی روانشناختی) از اولین موارد معرفی انسان نوعی در میان نظریهپردازان اقتصادی است. بسیاری از جامعهشناسان نیز با مطرحکردن وجود انگیزه نفع شخصی در انسانها و همراهی آن با نفع اجتماعی، انسانی عقلانی را تصویر کرده که تصمیم خودخواهانه طبیعی او منفعت اجتماعی را به دنبال دارد.
پیریزی اقتصاد خرد بدون فرض اثبات وضعیت مصرفکننده نوعی مطلوبیتخواه، امری ناممکن بود اما آیا در موضوعات اقتصادی که گروه، شرکت یا فردی تنها به دنبال رفع نیاز مالی خود و محقق نشدن منافع جمعی هستند، شاهد تحقق این نظریه از اقتصاد خرد هستیم؟ بعید است.
در این میان تشکیل باندهای قدرت و نزدیکشدن آن به مراکز پولی ــ مالی حاصل از اراده یک فرد و القای من خودخواهانه وی بر یک گروه نیز مطرح است. افرادی که در قالب شرکتهای جعلی سعی در جذب افراد طماع یا ناآگاه داشتهاند، صورتی عینی از پیامد فردگرایی در حوزه اقتصادی است.
میل به میانبرزدن
اما فارغ از مساله فردیت در حوزه اقتصادی و اجتماعی، دخیلشدن حس «جاماندگی» از جامعه نیز شکل دیگری از میل به سرعت در ثروتاندوزی است. تکرار جمله «چرا که نه؟» یا «چرا من نه؟» بهعنوان دو قوه اغواگرانه در طبقه متوسط و بهخصوص در میان جوان ایرانی باعث شده تا با وجود مشاهده برخی تبعیضها میان دهکهای مختلف شهری (و حتی غیر شهری) دست به اقداماتی زده که موجب ایجاد راههای به ظاهر میانبر شود.
اما با درک مساله فردگرایی اقتصادی و حس روانی جاماندگی باید اعتراف کرد که امروز دیگر پارامتر زمان برای نسل سوم و چهارم پس از انقلاب بسیار سریعتر از گذشته در نوسان است. جوان ایرانی گویی تکانههای عقربههای ساعت را سریعتر از آن چیزی که هستند میبینند. از این رو چه در حوزه فرهنگ و چه در حوزه اقتصاد، شهروندان سعی دارند تا مفاهیم یا حتی منافع را سریعتر از آن چیزی که قرار است به آن دست یابند حاصل کنند؛ به نوعی «چک تمام تصورات را زودتر نقد کنند.»
هجوم به عرصههایی همچون بورس، بازار کریپتو و فارکس یکی دیگر از مصادیق درگیری جامعهشناختی شهروندان با موضوع سرعت در ثروتاندوزی است که اساسا خسارتهای غیر قابل جبرانی را به وجود آورده است. در این وضعیت، هر شهروند بدون داشتن کمترین تخصص در موضوعات یادشده وارد بازارهایی میشود که مملو از ریسکهای سرمایهگذاری و رندان ضعیفکش است.
جاماندگی مجازی
اما وقتی از دنیای حقیقی فاصله میگیریم، میبینیم که موضوع درک حس جاماندگی و فردگرایی در فضای مجازی بیشتر به عینیت تبدیل میشود. وفور بلاگرهای مختلف در هر حوزهای و تبلیغات بسیار سنگین سایتهای شرطبندی در سالهای اخیر دو نمونه عینی از روشهای کاذب ثروتاندوزی بدون تخصص و بدون درک پارامتر «صبر» است.
فردی پرزرقوبرق در کنار انبوهی از نوشیدنی، کشیدنی و زنان و دخترانی در خودروهای لیموزین، همان چیزهایی است که فالوئر هر روز صبح میبیند و به امید شبیهشدن به آن، شب را به صبح میرساند. در این میان اعتماد کاذب بهوجودآمده میان فالوئر و شاخ مجازی، خوراک اصلی و ترغیبکننده برای ورود فرد به سایت معرفیشده توسط شاخ مجازی است. البته اثرگذاری پارامترهای اغواکننده عموما به دلیل هویت ساختارشکنانه تبلیغی آنهاست.
بِتها چطور اثرگذار میشوند؟
شاخها پس از جذب مخاطب بهوسیله ایجاد فضای بصری حاصل از فکاهی و جنسیتزدگی، در گام اول، با ترغیب مخاطبان برای ورود به حوزه شرطبندی فوتبالی آن هم در میان استوریهای خود، موج گستردهای را در ابتدای سال ۱۳۹۳ آغاز کردند که به مرور پای این تبلیغات از استوریهای چند ساعته به بستر ویدئوهای همیشگی در صفحات مختلف تبدیل شد. این تحرکات زنجیرهای پس از یک سال و در اواسط سال ۱۳۹۴ به سمت و سوی آشنایی مخاطبان با برخی بازیهای قمارگونه نزدیک شد و در نهایت رشد قارچگونه سایتهای شرطبندی یا بتها کلید خورد.
اولین ملاقات کاربران با سایتهای شرطبندی درست مصداق حضور یک گردشگر در تالار اصلی کازینو یکی از هتلهای لاسوگاس است. با این تفاوت که بسیاری از گردشگران از عاقبت قمار خود در لاسوگاس آگاهند اما کاربران اینترنتی گمان میکنند که گنجی نهانشده در بت، خواهان حضور آنان است. با ورود به سایتهای بت اولین نمای قابل توجه از آن انتشار شعارهای پوشالی پولدارشدن یکشبه، مقاومت و استقامت و تغییر زندگی است؛ مسالهای که با فراگیرشدن ایدههای تجاری همچون «قورباغهات را قورت بده»، «لطفا گوسفند نباشید»، «راز» و «تکنولوژی ذهن»، گویا پیشتر جایی در ذهن مردم باز کرده است. به این ترتیب مساله تغییر وضعیت زندگی فعلی کاربر به عنوان نخستین هدفگذاری تبلیغی سایتهای بت مد نظر خواهد بود.
چه باید کرد؟
با درک موضوع یادشده در دو شکل حقیقی و مجازی باید عنوان کرد که در صورت ریلگذاری صحیح مسئولان در برابر نسل جوان، چه در دوره پسافارغالتحصیلی و چه در دورههای ایجاد تخصص برای جوانان شاید درک بهتری از موضوع ثروتاندوزی حاصل شود.
اساسا کسب روزی و ارتقای سطح رفاهی زندگی نه در فرهنگ ایرانی و نه در آموزههای اسلامی هرگز مذمت نشده و تنها به برخی موضوعات حقوقی میان شهروندان و جامعه تأکید شده است اما متأسفانه راههای به ظاهر سریعتر جذب ثروت نشان دادهاند که تقید خاصی به موضوع حقوق شهروند بر جامعه و جامعه بر شهروند ندارند و در نهایت با گستردهسازی فضاهای پرمخاطره بهظاهر سودآور، اندک سرمایه طبقه متوسط یا پاییندستی را هدف گرفتهاند.»
انتهای پیام
منبع:خبرگزاری ایسنا