امروز قلب هنرمندی از تپش ایستاد که برای امام حسین (ع) میتپید
قلبش برای امام حسین(ع) میتپید. میگفت تا زمانی که قلبم تپش دارد، نیتم این است نقاشیهایی را با محوریت عاشورا خلق کنم. آخرین کارگاهش را چند ماه قبل برگزار کرد و در آثارش باز هم تلاش کرد، نبرد تاریکی و روشنایی را به تصویر بکشد.
به گزارش پایگاه خبری آموزشگاه رسانه، حبیبالله صادقی ـ نقاش معاصر و انقلابی کشورمان ـ صبح امروز ـ چهارشنبه ـ پنجم مرداد ماه به طور ناگهانی و به دلیل ایست قلبی درگذشت. او تلاش میکرد در آثارش راوی تاریخ در حوزههای مختلف ادبی، انقلابی و باستانی باشد.
صادقی اعتقاد داشت، هنرهای دینی و معرفتی ریشه در تاریخ بشریت دارد و تاکید میکرد که همچنان هم برخی هنرمندان آثار زیادی در حوزه هنرهای دینی خلق میکنند که لازم است بیشتر مورد توجه قرار بگیرد.
این هنرمند نقاش هر سال شام غریبان یک اثر نگارگری را با محوریت عاشورا نقاشی میکرد؛ میگفت: «دین ما به مهربانی و لطافت زیباست و جهان همه از دولت قرآن زیباست. اگر از عاشورا صحبت میکنیم یکی از اضلاع آن شهادت است. شهادت یعنی پیشرو بودن نه مرگ؛ شهادت یعنی ایستادن در راه خدا. ما باید بتوانیم این ترجمه را از لحاظ فرهنگی و هنری خیلی هوشمندانه نشان بدهیم.»
صادقی معتقد بود باید زیبایی شهادت و شهامت امام حسین(ع) را معاصر کنیم؛ «ما باید مرثیه را بشناسیم اما بلد باشیم تجلی و تعالی کار امام حسین(ع) را به زیبایی نشان دهیم. زیبا نشان دادن شجاعت و قهرمانپروری کار خوبی است که باید در اندیشه یک هنرمند شکل گرفته باشد و بتواند آن را به تصویر بکشد.»
ایده اصلی مجموعه نگارگری عاشوراییاش توسط مادرش شکل گرفته بود و در حقیقت به پیشنهاد او انجام شده بود.
صادقی روایت میکرد: «ما در خانه پدری، هیأت و روضه داشتیم و مادرم با نقاشی قهوهخانهای آشنا بود. او معتقد بود یک پراکندگی در آثار هنری با این مضامین وجود دارد و باید یک کار کالبدی تکمحوری انجام شود. مادرم بعد از دیدن تابلوی «عصر عاشورا» اثر محمود فرشچیان، این ذهنیت را در من تقویت کرد که این معنا را دنبال کنم.»
حبیب الله صادقی برای این مجموعه، منابع جدی، متقن و قابل اعتمادی را جستوجو کرد و در نهایت امام حسین (ع)، حضرت علیاصغر (ع)، حضرت قاسم (ع)، قیس بن مسهر، مسلم بن عقیل، گودال قتلگاه، شرایط پس از شهادت امام حسین (ع) و … از مواردی است که در تابلوهای این مجموعه به آنها پرداخته شده است.
این هنرمند نقاش درباره مبحث بیان معنویت به زبان هنر در دنیای معاصر، با اشاره به اینکه «ذات و خاستگاه هنر از دیرباز زمینه مذهبی داشته است»، اظهار کرده بود: در طول تاریخ از عهد عتیق گرفته تا کسانی که پیرو دین حضرت موسی و عیسی (ع) بودهاند، بخش عظیمی از قدرتها و امپراطوریها و کسانی که تقدیر وجودیشان را در این مقدر می دانستند که به کنیسه و کلیسا وفادار باشند، با هنر و نقاشی سر و کار داشته اند.
از نگاه صادقی «به صورت کلی بشر همواره خاستگاه معرفتی را درباره مذهب می ستاید و باور دارد.» در این زمینه مصداقی توضیح داده بود: به همین خاطر هم خیلی از قدرتها تا قرن هفدهم و هجدهم میلادی به هنرِ مذهبی متکی بودهاند. اما در تاریخ هنر دینی و اسلامی ایران، هنر بدون فیگور رواج داشته است و قالب فیگوراتیو که فضائل خاندان (ع) را دنبال می کند، پس از دوره صفویه در ایران به وجود آمد؛ قالبی که شعر و نقاشی قهوه خانهای را در سه بخش حماسی، رزمی و بزمی و مذهبی در کنار هم داشت. در واقع می توان اظهار داشت که به شکلی معنای هنر مردمی از همین جا شکل گرفت.»
انتهای پیام
منبع:خبرگزاری ایسنا