"ادا در می‌آوریم"/ غزلی از مردی که امروز رفت



از کوله‌های کهنه غذا در می‌آوریم
خب! راستش ادای تو را در می‌آوریم

در روزهای سرد و کسل، کنج عافیت
شمشیر از غلاف خدا در می‌آوریم

ما بی نماز مانده‌ترین‌ها، سر نماز
خود را به شکل مرد گدا در می‌آوریم

انگشتر عقیق تو را در می‌آوریم
اشک تو را اگر چه جدا در می‌آوریم

این شور و شوق و شعر و شعاری که بین ماست
یک جور بازی است، ادا در می‌آوریم

در بین خطبه چ‌های تو شمشیر می‌کشیم
در موسم جهاد عصا در می‌آوریم

گیسو به خون خضابی، محراب عدل و داد!
ما نیز کیسه‌های حنا در می‌آوریم

کشکول و تیغ و نام تو در قهوه خانه‌ها
در خلسه‌ها دلی ز عزا در می‌آوریم

با ذکر “یا علی مددی” دست می‌دهیم
دستی که سرد پیش برادر می‌آوریم

صبر و سکوت و بغض تو مولا شکستنی است
ما عاقبت صدای تو را در می آوریم

در این زمینه بیشتر بخوانید:

صاحب نام این مرگ زندگی را به چالش کشید

انتهای پیام ‌


منبع:خبرگزاری ایسنا

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا