چرا ارز ۴۲۰۰ تومانی می‌دهید به روزنامه ها؟


منظورم کاغذ است. همین کاغذی که مدیران روزنامه ها توقع دارند دولت با هزار مشقت، نفت بفروشد یا ارز حاصل از صادرات را جمع وجور کند و بعدا با دلار ۴۲۰۰تومانی کاغذ وارد کند و بدهد به آنها. که آنها روزنامه شان را با تیراژ ۲۰۰۰و ۳۰۰۰ و ۵۰۰۰ منتشر کنند و همین تیراژ هم  نصفش خمیر شود و …

شعارهای مربوط به اینکه مطبوعات چقدر مهمند و  رکن مشروطه اند و نماد دمکراسی اند و تنویر افکار عمومی می کنند و… برای من کهنه و تکراری است. حتی اگر درست باشد شان نزولش رسانه به معنای عام است نه روزنامه.

امروز رسانه های دیجیتال (خبرگزاری ها، سایت ها و…) با کمترین هزینه در دسترس مردم اند؛ وقتی فضای مجازی و نیز صداوسیما در کسری از دقیقه آخرین خبرها را منتشر می کند، خنده دار است کسی روزنامه بخرد که در آن خبر بخواند. روزنامه ها را ببینید. آنها که خیلی معتبرند ۹۰درصد صفحاتشان را با خبرهایی که کپی یکدیگرند سیاه می کنند . می ماند یکی دو تا تحلیل و تفسیر و مصاحبه که اگر همین ها در فضای مجازی منتشر شود، هم سرعتش و هم اثرگذاری اش بیشتر است.

دیروز مدیر یک نشریه می گفت اگرکاغذ سهمیه ام را بگیرم و مازادش را در بازار بفروشم،به مدت یک سال اگر کار هم نکنم زندگی ام تامین است. با این وصف چرا باید دلار۴۲۰۰ تومانی را که برای نیازهای روزمره کشور حکم آب برای ماهی را دارد هدر بدهیم؟( البته کتاب بحث دیگری دارد و ضرورت تامین کاغذ آن شباهتی به روزنامه ها و مجلات ندارد.بحث آن در جایگاه خودش است)

واقعا سر در نمی آورم که چرا باید وزارت ارشاد و وزارت صنعت وتجارت بسیج شوند برای تامین کاغذ روزنامه هاو مجلاتی که تیراژشان به اندازه کمتر از یک درصد جمعیت کشور است.مگر وزارت ارشاد به روزنامه ها یارانه نمی دهد؟مازاد بر یارانه،کاغذ۴۲۰۰تومانی چرا؟ به کدام دلیل پولی که باید برای داروی دردمندان و کالای اساسی مستمندان هزینه شود، صرف کاغذهای یکبارمصرفی می شود که کمترین خاصیت را در جامعه دارند؟…

چرا نباید روزنامه ها با ارز آزاد کاغذ بخرند؟  چرا مخاطبان این نشریات که لابد عاشق مطبوعه دلخواه شان هستند  نباید هزینه واقعی اش را بدهند؟(همانطور که در مورد بنزین باید چنین شود).

می ماند دولت و سازمانهای حاکمیتی. آنها اگر می خواهند از ارز ۴۲۰۰تومانی برای انتشار نشریات استفاده کنند، مجوزش را به صورت موردی از مجلس دریافت کنند. لابد در مجلس ضرب المثل”در خانه قاضی گردو زیاد است اما حساب دارد” جاری است و نمایندگان اجازه حیف و میل پول ملت را نخواهند داد.

و سرانجام تعجب می کنم از روزنامه هایی که دم از مبارزه با رانت خواری می زنند  اما خودشان بدنبال رانتی چنین آشکار هستند. دم زدن از مبارزه با رانتخواری توسط روزنامه رانت خوار، شبیه آن است که چوب را با لجن جوی آغشته کنیم و روی دیوار سفید بنویسیم”نطافت را رعایت کنید”!

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا