روایت محرمی مهدی شادمانی در کتاب کآشوب


دریافت 11 MB

مجله مهر- شاید این روزها نام «مهدی شادمانی» را زیاد شنیده باشید؛ یکی از بهترین روزنامه نگاران ورزشی ایران که سه سال جانانه با سرطان جنگید و حالا دیگر میان ما نیست. دلنوشته های او در همان بستر بیماری خواننده‌های زیادی در فضای مجازی داشت. سرطان جسم مهدی را ضعیف و ناتوان کرده، اما روحیه شجاع و امیدوارش تصویر بی‌نظیری از شکر و رضایت بود. تمام این مدت دوستانش می‌گفتند بیماری از او مهدی دیگری ساخته‌است؛ همین چندماه پیش بود که شادمانی در یک برنامه زنده تلویزیونی از حس و حال متفاوتش گفت: «فکر می‌کنم سرطان گرفتم تا خدا را ببینم.»

محبت و علاقه مهدی شادمانی به اهل بیت (س) و روضه‌های عاشورا بین آشنایان و مخاطبان صفحه‌اش معروف بود. در پادکستی که می‌شنوید، یکی از روایت‌های کتاب «کآشوب» به نام «واحدِ شمیرانی» بازخوانی شده است. روایتی به قلم مهدی شادمانی که روح بلندش صبح ۹شهریور یک شب قبل از شروع محرم امسال، آسمانی شد و حالا یاد و نامش در روضه‌های امسال جاری است.

روایت مهدی شادمانی در کتاب کآشوب با این تصویر شروع می‌شود:

«هر سال محرم برای من از شب علی‌اکبر (ع) شروع می‌شود. شب هشتم. شب علی‌اکبر (ع) جان می‌دهد برای شروع. شب هشتم همان شبی است که چشم‌هام را می‌بندم و با گوش‌هام می‌بینم. این روضه گیرم می‌اندازد. روضه‌ی پسر در کنار پدر. جانت را می‌گیرد و جانت می‌دهد. تکان‌دهنده است. به نظرم محرم را باید تکان‌دهنده شروع کرد.

در فلش ماشین، فولدر محرم دارم. تِرک‌ها را یکی‌یکی جلو می‌روم اما راضی‌ام نمی‌کند. شروع باید طور دیگری باشد. شروع باید مثل هر سال باشد. روز اول محرم وقتی همه‌جا عزا شروع می‌شود، وقتی همه‌ی محله‌ی تجریش عزادار می‌شوند و دسته‌ی عزاداری تکیه‌ی پایین به امام‌زاده‌ها و تکیه‌های شمیران سر می‌زند، هنوز محرم من شروع نشده. محرم را باید شب هشتم در تکیه‌ی دزاشیب شروع کنم. شب هشتم با حضرت علی‌اکبر (ع). اول خیابان فرمانیه جلوی آتش‌نشانی. همان‌جایی که نوحه‌ها را در کاغذهای کوچک دست می‌گیرند، حفظ می‌کنند و می‌خوانند تا برسند به تکیه… ه.»


منبع:خبرگزاری مهر

دیدگاهتان را بنویسید

دکمه بازگشت به بالا